گلنوش
سال دوم و پنجم دانشگاه، حين تحصيل، دو فرصت كوتاه يك ماهه داشتم كه براى ديدن دو برادر دانشجوم به سوئد سفر كنم. هر بار سر سياه زمستان. با كلي من بميرم تو بميرى از آموزش دانشگاه نامه اشتغال به تحصيل گرفتم، سند حتمى برگشتن. توى سرما جلوى در سفارت توى صف ايستاده بودم و علنا گاهى يك نفر ميرفت در ميزد، يك لشگر آدم را بدون صف ميفرستاد تو. هر دوبار تقاضايم رد شد.